نام کتاب: بیست داستان برگزیده
قناری بال هایش را تکان داده لرزانید و با نوکش به درون بال ها نوک زد.
خانم آمریکایی: من همیشه پرندگان را دوست داشته ام. من این قناری را برای دخترم به خانه می برم. آه، دارد شروع به خواندن می کند.
قناری با حالت شاد و سرزنده ای جیک جیک کرد و پرهای روی گلویش سیخ شدند. سپس قناری منقارش را پایین آورد و دوباره به داخل پرهایش نوک زد. قطار از روی رودخانه ای گذشت و سپس از میان جنگلی زیبا و به دقت حفاظت شده عبور کرد. قطار از میان شهرک های متعددی در حومه پاریس گذشت. قطارهای برقی متعددی در این شهرها وجود داشتند. تابلوهای تبلغیات زیادی برای *بل ژاردنیرا*، *دو بونه*، و *پرناد*، روی دیوارهای روبروی قطار وجود داشت. برای دقایقی من به حرف های خانم آمریکایی که با همسر من صحبت می کرد، گوش نداده بودم.
خانم آمریکایی از همسر من پرسید: آیا شوهر شما نیز آمریکایی است؟
همسر من جواب داد: بله، ما هر دو آمریکایی هستیم.
خانم آمریکایی: من فکر میکردم که شما انگلیسی باشید.
همسرم: اوه، نه.
Belle Jardiniere<br />Dubonnet<br />Pernod

صفحه 17 از 319