بود که این کار را بدون مست خراب بودن انجام داده بود. و وقتی آنها باز گشتند بنظر می رسید خانه تلفریکا سوخته بود، و تعدادی از زخمی ها از آن جا چهار روز بعد پایین آمده بودند و بعضی حتی نتوانسته بودند خود را به پایین برسانند، ولی ما بالا رفتیم و به آن جا بازگشتیم و دوباره پایین آمدیم. ما همیشه قادر بودیم که از آن جهنم باز گردیم. و آن جا گبی دلیس را کاملا متعجبانه با پرهای پروازش پیدا کردیم. او به ما گفت: شما مرا یک سال پیش عروسک با مزه، تادادا، صدا کردید، گبی دلیس ادامه داد: تو گفتی که خیلی خوب بود که من تادادا را با پرهای پرواز یا بدون آنها می شناسم، گپی بزرگ، و گفتی اسم تو هری پیلسر است. وقتی که شیب تپه بیش از حد زیاد می شد ما عادت داشتیم که از طرف دیگر شیار تپه بالا رویم. وقتی در خواب رویا می دیدم، آن تپه به صورت سفید رنگ همانند یک حباب صابون جلوه می کرد. بعضی اوقات دوست دختر خود را در آن جا در رویاهایم می دیدم، و بعضی اوقات با یک نفر دیگر آن جا بودم و این مسئله را نمی فهمیدم، ولی آن شب ها، شبهای فراموش نشدنی بودند، رودخانه پنهای بیشتری داشت و آبهای آن آرامتر از هر رودخانه ای بود و بیرون فوسالتا، یک خانه پایین دست بود که با درختان بید دور تا دور زرد رنگ شده بود و یک اصطبل پایین دست و یک کانال وجود داشت، و او هزارها بار آن جا رفته بود و هرگز آن محل را ندیده بود، ولی آن محل
1. Fossalla
1. Fossalla