دود از دودکش های بلند متعددی از کارخانه های بیرون و خانه های درون شهر *مارسی* بالا می آمد و قطار در همین میان با سرعتی آهسته تر خطش را در میان خطوط زیادی عوض کرد و بالاخره وارد ایستگاه شد. قطار برای مدت ۲۵ دقیقه در ایستگاه مارسی توقف کرد و خانم آمریکایی یک روزنامه *دیلی میل*، و یک بطری کوچک آب معدنی *اوین*، خریداری کرد. او برای مدتی روی سکوی ایستگاه قدم زد، ولی خود را نزدیک به قطار و پله ورودی قرارداد، چرا که قبل از این در ایستگاه شهر *کن*، جایی که قطار برای ۱۲ دقیقه توقف کرده بود، قطار بدون هیچ گونه علامت یا صدایی که نشانگر حرکت و ترک ایستگاه باشد، به راه افتاده بود و خانم آمریکایی شانس آورده بود که توانسته بود، خود را به قطار برساند و سوار شود. البته گوش های خانم آمریکایی کمی سنگین بود و به همین دلیل می ترسید که شاید علائم حرکت قطار داده شده بوده و او قادر به شنیدن آنها نبوده است.
قطار، ایستگاه مارسی را ترک کرد و همین طور که خانم آمریکایی به عقب نگاه می کرد، نه تنها محوطه خطوط راه آهن که در هم پیچیده بودند و دود کارخانه های اطراف را میدید، بلکه قادر به دیدن شهر مارسی و لنگرگاه آن با تپه های سنگی پشت آنها و غروب خورشید در افق نیز بود.
قطار، ایستگاه مارسی را ترک کرد و همین طور که خانم آمریکایی به عقب نگاه می کرد، نه تنها محوطه خطوط راه آهن که در هم پیچیده بودند و دود کارخانه های اطراف را میدید، بلکه قادر به دیدن شهر مارسی و لنگرگاه آن با تپه های سنگی پشت آنها و غروب خورشید در افق نیز بود.
Marseille<br />The Daily Mail<br />Evian Water:آب معدنی معروفی از فرانسه که به کشورهای دیگر دنیا صادر می شود<br />Cannes