نام کتاب: بیست داستان برگزیده
کاپیتن پارا: ولی آن موضوع مربوط به خط جبهه نمی شود.
نیک: اصلا بگذار راجع به چطوری بودن من در حمله صحبت نکنیم. این موضوعی است که من بیش از حد راجع به آن تبحر دارم، و نمی خواهم در موردش فکر کنم
پاراوینچینی: شاید بهتر باشد که برای مدتی این جا بمانی، می توانی یک چرت بخوابی، اگر می خواهی آنها نمی توانند با بمباران صدمه زیادی به این محل بزنند. الآن هم برای بیرون رفتن خیلی گرم است.
نیک: فکر کنم عجله ای هم برای کاری که باید انجام بدهم نباشد. پاراوینچینی: حالا واقعا حالت چطور است؟ نیک: من خوبم، حالم واقعا خوب است پاراوینچینی: نه، منظور من واقعا است
نیک: حالم بد نیست، البته نمی توانم بدون وجود یک جور روشنایی بخوابم. این تنها مشکلی است که فعلا دارم.
پاراوینچینی: من فکر کنم که این مشکل می بایستی که از گذشته تو سرچشمه گرفته باشد. من دکتر نیستم ولی این را می دانم.
نیک: خوب، این مشکل من است. چطور به نظر میرسم؟ آیا من بنظر تو دیوانه نمی آیم؟
پاراوینچینی: تو بنظر کاملا سالم و سرحال می آیی
1. Porto Grande

صفحه 138 از 319