نیک: نه این کار را نخواهی کرد، کارت مرا به من بده و تفنگت را کنار
بگذار.
گروهبان: من از کجا بدانم که تو چه کسی هستی؟
نیک: کارت عبور این را به تو می گوید گروهبان: و اگر کارت عبور، نادرست باشد چطور؟ کارتت را به من
پس
بده.
نیک با چهره ای شاد گفت: یک نادان نباش، مرا پیش فرمانده گروهانت
گروهبان: من بهتره تو را به مرکز فرماندهی گردان بفرستم
نیک: قبوله، گوش کن، تو کاپیتن پاراوینچینی را میشناسی؟ که قد بلند و سبیل کوتاهی دارد و آرشیتکت است و میتواند انگلیسی هم صحبت
کند؟
گروهبان: شما او را می شناسید؟ نیک: کمی گروهبان: او فرمانده چه گردانی است؟
نیک: گردان دوم
گروهبان: او در حال حاضر فرماندهی گردان را به عهده دارد.
نیک: خوبه، نیک خیالش راحت شد که حال پاراوینچینی خوب است.
نیک: پس اجازه بده به مرکز فرماندهی گردان برویم.