دهکده که به وسیله عکاس دهکده گرفته شده بود، چند تایی عکس از بچه ها، و تعداد زیادی نامه در آن جا دیده می شد. از همه جا بیشتر کاغذها و ته های بمب ها و پوکه ها تجمع عجیبی دور و بر اجساد مرده ها داشتند. |
بعضی از اجساد تازه مرده بودند و هیچ کس به خود زحمت نداده بود که ببیند آنها مرده اند یا زنده، فقط جیب های آنان را خالی کرده بودند. نیک متوجه شد که اجسادی که او فکر میکرد مال ما هستند به صورتی ناباورانه کم تعداد بودند. کت های این اجساد باز شده و آستر جیبها بیرون آمده بود، و اجساد با وضعیتی که داشتند، نشان دهنده طریق و مهارت سربازانی بودند که به آنها حمله کرده آنها را کشته بودند. هوای گرم باعث باد کردن بدن تمام آنها شده بود بدون این که برای ملیتی فرقی بگذارد.
ظواهر امر نشان می داد که شهر در اواخر کار تسلیم شده بود، و اطریشیهای معدودی به جای مانده بودند تا اوضاع را کنترل کنند. تنها سه جسد در خیابان بود، که به نظر می رسید هنگام دویدن و فرار کشته شده بودند. خانه های شهر به وسیله گلوله های توپخانه صدمات سختی دیده بودند و خیابان ها پر از خرده قطعات گچ خانه ها و خمپاره بود، و تیرهای شکسته ساختمان ها، کاشی های شکسته، و سوراخهای زیاد که بعضی با لبه های زرد رنگ که نشانگر گاز خردل بود، به چشم میخورد.
بعضی از اجساد تازه مرده بودند و هیچ کس به خود زحمت نداده بود که ببیند آنها مرده اند یا زنده، فقط جیب های آنان را خالی کرده بودند. نیک متوجه شد که اجسادی که او فکر میکرد مال ما هستند به صورتی ناباورانه کم تعداد بودند. کت های این اجساد باز شده و آستر جیبها بیرون آمده بود، و اجساد با وضعیتی که داشتند، نشان دهنده طریق و مهارت سربازانی بودند که به آنها حمله کرده آنها را کشته بودند. هوای گرم باعث باد کردن بدن تمام آنها شده بود بدون این که برای ملیتی فرقی بگذارد.
ظواهر امر نشان می داد که شهر در اواخر کار تسلیم شده بود، و اطریشیهای معدودی به جای مانده بودند تا اوضاع را کنترل کنند. تنها سه جسد در خیابان بود، که به نظر می رسید هنگام دویدن و فرار کشته شده بودند. خانه های شهر به وسیله گلوله های توپخانه صدمات سختی دیده بودند و خیابان ها پر از خرده قطعات گچ خانه ها و خمپاره بود، و تیرهای شکسته ساختمان ها، کاشی های شکسته، و سوراخهای زیاد که بعضی با لبه های زرد رنگ که نشانگر گاز خردل بود، به چشم میخورد.