دو مشتری دیگر، یک مقدار بیشتر به پایین حرکت کردند. تا مرد جوان کاملا جای راحتی داشته باشد.
مرد جوان تصویر خود را بار دیگر ولی این بار در آینه پشت بار دید، و گفت: به تو گفتم، که من مرد متفاوتی شده ام، جیمز، و با نگاه کردن به خودش در آینه، دید که این کاملا حقیقت داشت.
جیمز: شما خیلی خوب و سرحال نشان میدهید، قربان، شما می بایستی تابستان خیلی خوبی را گذرانده باشید.
مرد جوان تصویر خود را بار دیگر ولی این بار در آینه پشت بار دید، و گفت: به تو گفتم، که من مرد متفاوتی شده ام، جیمز، و با نگاه کردن به خودش در آینه، دید که این کاملا حقیقت داشت.
جیمز: شما خیلی خوب و سرحال نشان میدهید، قربان، شما می بایستی تابستان خیلی خوبی را گذرانده باشید.