آنها واقعا درشت بودند. دو تا زن دیگر عادی و بد لباس بودند، که با محلول پراکسید، موهای خود را بلوند کرده بودند.
مرد سفید پوست به دستانش نگاه کن، و سرش را به علامت سرزنش برای آشپز تکان داد. زن درشت بد لباس دوباره خندید و از شدت خنده تمام بدنش لرزید.
آشپز به تندی به طرف زن درشت چرخید و به او گفت: از هیکل مثل کوه تهوع آورت، حالم به هم می خورد.
زن درشت به خندیدن و لرزیدن ادامه داد، و بالاخره گفت: اوه، حضرت مسیح، صدای زن درشت زیبا بود. او ادامه داد و گفت: اوه، حضرت مسیح شیرین من
دو تا زن بد لباس دیگر، که تقریبا به درشتی اولی بودند، خیلی ساکت و ساکن و خونسرد بودند به طوری که به نظر می رسید حواس درست و حسابی نداشتند، ولی آنها هم درشت بودند. حدسم این بود که آنها نیز هر کدام بیش از دویست و پنجاه پوند، بودند. دوتای آخری با شخصیت
بودند.
از مردان به جز آشپز و مرد سفیدی که صحبت می کرد، دو تا چوب بر دیگر نیز بودند، یکی که فقط گوش می کرد، به نظر علاقه مند می آمد ولی خجالتی بود، و دیگری که به نظر می رسید خودش را آماده کرده که چیزی
۱. Peroxide
۲. حدود ۱۱۴ کیلوگرم
مرد سفید پوست به دستانش نگاه کن، و سرش را به علامت سرزنش برای آشپز تکان داد. زن درشت بد لباس دوباره خندید و از شدت خنده تمام بدنش لرزید.
آشپز به تندی به طرف زن درشت چرخید و به او گفت: از هیکل مثل کوه تهوع آورت، حالم به هم می خورد.
زن درشت به خندیدن و لرزیدن ادامه داد، و بالاخره گفت: اوه، حضرت مسیح، صدای زن درشت زیبا بود. او ادامه داد و گفت: اوه، حضرت مسیح شیرین من
دو تا زن بد لباس دیگر، که تقریبا به درشتی اولی بودند، خیلی ساکت و ساکن و خونسرد بودند به طوری که به نظر می رسید حواس درست و حسابی نداشتند، ولی آنها هم درشت بودند. حدسم این بود که آنها نیز هر کدام بیش از دویست و پنجاه پوند، بودند. دوتای آخری با شخصیت
بودند.
از مردان به جز آشپز و مرد سفیدی که صحبت می کرد، دو تا چوب بر دیگر نیز بودند، یکی که فقط گوش می کرد، به نظر علاقه مند می آمد ولی خجالتی بود، و دیگری که به نظر می رسید خودش را آماده کرده که چیزی
۱. Peroxide
۲. حدود ۱۱۴ کیلوگرم