روشنایی دنیا وقتی که مسئول بار ما را دید که از در وارد شدیم، سرش را بالا گرفت و دستش را دراز کرد و دو سرپوش شیشه ای روی دو کاسه مخصوص نهار مجانی آن روز گذاشت.
من: به من یک نوشیدنی سبک بده، مسئول بار یک لیوان بزرگ دسته دار برداشت و از شیر مخصوص آن را با دقت پر کرد و کف اضافه بر آمده از سر لیوان را با یک کاردک گرفت و سپس آن را در دست خود نگه داشت. من یک سکه نیکل، روی چوب پیشخوان بار گذاشتم و مسئول بار لیوان شیشه ای سنگین نوشیدنی سبک را به طرف من روی سطح بار سر
داد.
مسئول بار از تام دوست من پرسید: مال شما چی باشه؟ تام: مثل دوستم
مسئول بار، بار دیگر لیوانی را پر کرد، کف سرش را گرفت و وقتی پول را در دست تام دید، لیوان را به طرف تام سر داد.
تام از مسئول بار پرسید: مشکلی هست؟
مسئول بار جوابی به او نداد، و همین طور از بالای سر ما به نگاه کردنش ادامه داد و به مردی که تازه وارد بار شده بود گفت: نوشیدنی شما چه باشه؟
سکه پنج سنتی آمریکا
1. Nickle
من: به من یک نوشیدنی سبک بده، مسئول بار یک لیوان بزرگ دسته دار برداشت و از شیر مخصوص آن را با دقت پر کرد و کف اضافه بر آمده از سر لیوان را با یک کاردک گرفت و سپس آن را در دست خود نگه داشت. من یک سکه نیکل، روی چوب پیشخوان بار گذاشتم و مسئول بار لیوان شیشه ای سنگین نوشیدنی سبک را به طرف من روی سطح بار سر
داد.
مسئول بار از تام دوست من پرسید: مال شما چی باشه؟ تام: مثل دوستم
مسئول بار، بار دیگر لیوانی را پر کرد، کف سرش را گرفت و وقتی پول را در دست تام دید، لیوان را به طرف تام سر داد.
تام از مسئول بار پرسید: مشکلی هست؟
مسئول بار جوابی به او نداد، و همین طور از بالای سر ما به نگاه کردنش ادامه داد و به مردی که تازه وارد بار شده بود گفت: نوشیدنی شما چه باشه؟
سکه پنج سنتی آمریکا
1. Nickle