نام کتاب: برادران
«چشمان شما همه چیز را می بیند، اینطور نیست؟» غیر از این انتظار داشتید؟ «نه، فکر نمی کنم.» اخیرا در یک ضیافت شرکت کردید، با این خانم، در آنجا از ظلم و ستمی که به زنان افغانستان روا می دارند، سخن به میان آمده.» تدی دنباله سخن را کوتاه کرد و با لحن طعنه آمیزی ادامه داد: «توصیه میکنم در چنین مجالسی شرکت نکنید.» نمی خواستم بروم.» پس دیگر نروید. از چنین نمایش های احمقانه ای دوری کنید. این جور چیزها فقط به درد هالیوود می خورد. والوتی چیزی جز دردسر نیست.» لیک کمی حالت دفاعی به خود گرفت و پرسید: «شخص دیگری هم هست؟» از وقتی همسرش مرده بود زندگی خصوصی او چیزی جز افسردگی و تنهایی نداشت. ناگهان احساس کرد به زندگی خود افتخار می کند. . تدی گفت: «فکر نمی کنم؛ این خانم بنچلی خیلی استوار و محکم به نظر می آید، می تواند همراه دوست داشتنی و مناسبی باشد.» | خیلی از شما متشکرم.» ممکن است شما را به خاطر لایحه سقط جنین مورد حمله قرار دهند، ولی زیاد اهمیت ندارد، چون شما که تنها نبودید، خیلی ها بودند، بنابراین مهم نیست.» به لایحه سقط جنین رأی موافق داده بود، و رأی مخالف؛ به لحاظ شرایط و موقعیت. این لایحه بارها مطرح شده بود و لیک گاهی مخالف بود و گاهی موافق؛ گاهی از آزادی جنسی و حق توالد و تناسل دفاع کرده بود و زمانی بر آن تاخته بود. گاهی برای بچه های بی پدر و نامشروع دلسوزی کرده بود و زمانی آنها را ویران کننده نظام اجتماعی خوانده بود، گاهی مخالف و زمانی موافق زنان صحبت کرده بود. در این چهارده سالی که داشت در کاپیتول هیل خدمت می کرد، همیشه درگیر مسئله خطرناک سقط جنین بود، هر طرح یا فکر تازه ای که در کنگره مطرح می شد به او نیز برخورد می کرد، و گاهی مجروح می شد.

صفحه 32 از 424