نام کتاب: انتقام شوهر
مرا به حاکمه کشیدند، ادعا نامه دادستان طوری تنظیم شده بود که میرساند من در اثر غیرت زن خود را بقتل رسانیده ام ولی در حقیقت چنین و به این سادگی نبود!.. در هر حال بر قضات دادگاه ثابت شد که زنم به سوگند زناشوئی وفا نکرده عهد مرا شکست و به من خیانت کرده است و من برای گرفتن انتقام و شرافت بر باد رفته و پایمال شده ام او را بقتل رسانیده ام... بروی این اساس تبرئه شده آزاد گردیدم.
در اثنای محاکمه تلاش و کوشش عجیبی کردم تا شاید بتوانم حقایق را آنگونه که باید ثابت نمایم، ولی سعی و جدیت من بی نتیجه ماند و قضات و حاضرین تصور کردند که می‌خواهم از شرافت و حیثیت همسر مقتولم دفاع کنم.
موضوع علاقه و روابط زنم با این مرد موسقیدان هر چه بود، من بچگونگی آن اهمیت نمیدادم ، همچنانکه همسرم نیز آنرا مهم نمیدانست، آنچه اهمیت داشت مطالبی بود که قبلا شرح دادم..و آن وجود پرتگاه عمقی بود که بین من و زنم ایجاد شده و ما را از هم دور و جدا کرده بود!..

صفحه 82 از 136