نام کتاب: انتقام شوهر
عشقی که بموسیقی داشت اینکار را حرفه خود ساخته بود... پدر او زمینهای وسیعی در مجاورت املاک پدرم داشت ولی پس از چندی مجبور بفروش زمینهای خود گردید... با اینکه او در مضیقه مالی افتاده بود در آموزش سه فرزند خویش غفلت نکرد و کوچکترین آنها را برای ادامه تحصیل به نزدیکی از خویشان خود که در پاریس اقامت داشت فرستاد.
وی در آنجا وارد هنرستان موسیقی شد و ذوق خود را در این رشته نشان داده ویلون را بخوبی فرا گرفت و در بعضی از جشنهای عمومی شرکت نمود. او مرد بسیار....
مثل اینکه پوزد نیشیوف میخواست هر نوع صفت بدی را بحریف خود نسبت دهد، ولی خودداری کرده ساکت ماند!.. و پس از آن در تعقیب کلام خود گفت:
نمیدانم این مرد در آنجا چگونه امرار معاش و زندگی کرده...اما بخاطر دارم وقتی به روسیه برگشت به ملاقاتم آمد.. او بلند بالا و لاغر اندام بود. چشمان گرد و ریزی داشت لبان او باریک و همیشه خندان بود!.. سر خود را به طرز مخصوص شانه می‌زد، و سیمای او رویه هم رفته برای زنان خوش آیند بود بطوریکه می‌گفتند چنین شخصی (زشت نیست!!)
وی لباسهای پر رنگی را دوست میداشت و پارچه هائی را که در پاریس دوخته بود می پوشید تا نظر خانمها را جلب کند.
آری این مردی بود که با موسیقی خود شیرازه زندگی ما را از هم گسیخت! .

صفحه 81 از 136