گذشته از این، او در زندگی زناشوئی ناکامی و اندوههای زیادی دیده بود.
آری وی متحمل زحمات و مسئولیتهای مادری و رنج و درد زائیدن که تصور آن را هم پیش از ازدواج نمیکرد، شده بود!
از اینرو وقتی پزشکان بزنم گفتند که حامله شدن برایش خطرناک است و او را از زیر بار مسئولیت مادری رها ساختند نفس راحتی کشید و دنیا را با آغوش باز و لبانی خندان استقبال نموده رنجهای روزگار را فراموش کرد تا فقط بخاطر عشق زندگی و اندیشه نماید!..
و طبعا آخرین چیزی که بخاطرش خطور میکرد این بود که شوهر خود که مرد غیرتمندی است بصورت درنده ای در نظر مجسم نماید.
آری من در نظرش زشت و زننده و نفرت آور شده بودم. او به عشق بی آلایش و نوین دیگری اندیشه میکرد، یا اینکه چنین بنظر من میرسد که وی همچو فکری دارد!.. اما میدیدم که او مات و مبهوت اطراف خود را مینگرد ، گوئی ناشناسی را میجوید ولی نمییابد.
من با در این مطلب در خود احساس اضطراب نمودم و این نگرانی وقتی شدت یافت که دیدم در انتظار فرصت است تا نظریات جدید خود را با بیان کلامی که کاملا مخالف عقاید سابق اوست آشکار نماید.
مثلا با صراحت ولی آمیخته بمزاح و شوخی میگفت که حیف است زن جوان و زیبائی عمر خود را صرف شیر دادن و تربیت اطفال نماید و از لذائذ زندگی بی نصیب بماند.
او در آن هنگام چندان به کودکان خود توجهی نمیکرد
آری وی متحمل زحمات و مسئولیتهای مادری و رنج و درد زائیدن که تصور آن را هم پیش از ازدواج نمیکرد، شده بود!
از اینرو وقتی پزشکان بزنم گفتند که حامله شدن برایش خطرناک است و او را از زیر بار مسئولیت مادری رها ساختند نفس راحتی کشید و دنیا را با آغوش باز و لبانی خندان استقبال نموده رنجهای روزگار را فراموش کرد تا فقط بخاطر عشق زندگی و اندیشه نماید!..
و طبعا آخرین چیزی که بخاطرش خطور میکرد این بود که شوهر خود که مرد غیرتمندی است بصورت درنده ای در نظر مجسم نماید.
آری من در نظرش زشت و زننده و نفرت آور شده بودم. او به عشق بی آلایش و نوین دیگری اندیشه میکرد، یا اینکه چنین بنظر من میرسد که وی همچو فکری دارد!.. اما میدیدم که او مات و مبهوت اطراف خود را مینگرد ، گوئی ناشناسی را میجوید ولی نمییابد.
من با در این مطلب در خود احساس اضطراب نمودم و این نگرانی وقتی شدت یافت که دیدم در انتظار فرصت است تا نظریات جدید خود را با بیان کلامی که کاملا مخالف عقاید سابق اوست آشکار نماید.
مثلا با صراحت ولی آمیخته بمزاح و شوخی میگفت که حیف است زن جوان و زیبائی عمر خود را صرف شیر دادن و تربیت اطفال نماید و از لذائذ زندگی بی نصیب بماند.
او در آن هنگام چندان به کودکان خود توجهی نمیکرد