نام کتاب: انتقام شوهر
اینکه مریض است اشتباه بوده زیرا زنم بعدها کودکان دیگر مان را شیر داد و هیچ صدمه ای هم ندید، وضع حمل همسرم و شبر دادن فرزندان در دفعات بعد تا حدی مرا تسکین داد و در تأخیر مصیبتی که اخیرا بسرم فرود آمده کمک کرد.
-کودکان شما اکنون کجا هستند؟
از این سوال علائم نگرانی و وحشت در چهره اش نمایان گردید و فریاد برآورد :
- کودکان ؟!
- ببخشید ... من ندانسته یادبود های غم انگیز گذشته شما را بخاطرتان آورم !..
- عیبی ندارد ... اکنون برادر و خواهر همسرم از کودکانم مواظبت و پرستاری میکنند... تمام ثروت خود را به آنها دادم ولی آنان حاضر نشدند که من از کودکانم پرستاری کنم، زیرا در نظر مردم و قانون سفیه شناخته شده و برای تربیت و پرورش فرزندان خود شایسته نیستم !!
من برای دیدن کودکان خود بشهری که آنها در آن سکونت دارند رفته و اکنون مراجعت میکنم.
آری ، من آنها را دیدم ، همینقدر بمن اجازه دیدار کودکان را دادند ولی قبول نکردند که فرزندانم را باز گیرم و آنطور که مایلم در تربیت و پرورش آنها کوشش کنم تا مانند پدر و مادر خود بار نیایند اما شاید منظور آنان خلاف این باشد... در عین حال من ناتوان و یک توده استخوان شده ام، تنها فرقم با دیگران اینست که آنچه را آنان نمی‌فهمند من خوب می بینم و درک میکنم و آنچه را اکنون استنباط کرده ام اینست که فرزندانم

صفحه 63 از 136