محروم بماند .
دایه و پرستار اجیر کردیم یا واضح تر بگویم از فقر و نادانی زن بدبختی استفاده کرده با پول او را . فریب دادیم که بچه اش را از غذا محروم نموده کودک ما را شیر دهد.
معاف داشتن زنم از مهمترین وظیفه اش یعنی شیر دادن به فرزند خود حس هوسرانی را که در او پنهان و خاموش مانده بود برانگیخت ، آری همسرم چون از بچه داری و شیر دادن خیال آسوده شد، درصدد برآمد توجه مردان را جلب نموده و در میان آنان عشاق دلباختهای پیدا کند . متاسفانه من هم در برابر رفتار او چاره ای جز سوختن و ساختن نداشتم !
شک و تردید و غیرت مرا در زندگی زناشوئی لحظه ای آسوده نگذاشت: بدیهی است این حس در تمام شوهرانی که مثل من فکر میکنند وجود دارد .
دایه و پرستار اجیر کردیم یا واضح تر بگویم از فقر و نادانی زن بدبختی استفاده کرده با پول او را . فریب دادیم که بچه اش را از غذا محروم نموده کودک ما را شیر دهد.
معاف داشتن زنم از مهمترین وظیفه اش یعنی شیر دادن به فرزند خود حس هوسرانی را که در او پنهان و خاموش مانده بود برانگیخت ، آری همسرم چون از بچه داری و شیر دادن خیال آسوده شد، درصدد برآمد توجه مردان را جلب نموده و در میان آنان عشاق دلباختهای پیدا کند . متاسفانه من هم در برابر رفتار او چاره ای جز سوختن و ساختن نداشتم !
شک و تردید و غیرت مرا در زندگی زناشوئی لحظه ای آسوده نگذاشت: بدیهی است این حس در تمام شوهرانی که مثل من فکر میکنند وجود دارد .