می باشد ... از این گرفتاری رهائی پیدا نمیتوان کرد مگر بیکی از این دو ، یا اینکه زن وظیفه خود را که زائیدن است ترک گوید ، با اینکه مرد مانند حیوانات در فصول معینی به انجام وظایف زناشوئی اقدام نماید ، زیرا حیوانات نر بقوه غریزه دانسته اند که تولید مثل از ضروریات بقاء نوع میباشد و روی این اصل روابط خود را با ماده ها برقرار مینمایند .
چنانچه مشاهده میکنید قضیه کاملا روشن است. ولی مرد مغرور و خود خواه نمیخواهد این اصل و حقیقت را بپذیرد ، از اینرو نیمی از نوع بشر را از بین می برد. مرد بجای آنکه در جامعه زن را یار و یاور خود نماید و او را در زندگی خوشبخت کند، برعکس دشمن خونین و خار سر راه خود مینماید!..
من مانند دیگران زندگی میکردم... و بدتر از همه بخود می بالیدم و خویشتن را بدیده تحسین مینگریستم، زیرا هرگز بزن خود خیانت نکرده بودم و خود را شوهری کامل و پاکدامن و بی آلایش میدانستم. میان من و زنم گاه کدورتهائی رخ میداد، ولی من ابدأ گناهی نداشتم ، چون همیشه تقصیر از زنم بود!...
بدیهی است که افراد او را مورد ملامت و سرزنش قرار نمیدادند، چون رسم بر اینست که در این موارد همیشه مرد را نکوهش و ملامت کنند ولو آنکه او مرتکب اشتباه و گناهی نشده باشد.
همسرم مانند سایر زنان طوری تربیت یافته بود که میتوانست رلی را که امروز در جامعه بر عهده زنان گذارده اند، بازی نماید .
چنانچه مشاهده میکنید قضیه کاملا روشن است. ولی مرد مغرور و خود خواه نمیخواهد این اصل و حقیقت را بپذیرد ، از اینرو نیمی از نوع بشر را از بین می برد. مرد بجای آنکه در جامعه زن را یار و یاور خود نماید و او را در زندگی خوشبخت کند، برعکس دشمن خونین و خار سر راه خود مینماید!..
من مانند دیگران زندگی میکردم... و بدتر از همه بخود می بالیدم و خویشتن را بدیده تحسین مینگریستم، زیرا هرگز بزن خود خیانت نکرده بودم و خود را شوهری کامل و پاکدامن و بی آلایش میدانستم. میان من و زنم گاه کدورتهائی رخ میداد، ولی من ابدأ گناهی نداشتم ، چون همیشه تقصیر از زنم بود!...
بدیهی است که افراد او را مورد ملامت و سرزنش قرار نمیدادند، چون رسم بر اینست که در این موارد همیشه مرد را نکوهش و ملامت کنند ولو آنکه او مرتکب اشتباه و گناهی نشده باشد.
همسرم مانند سایر زنان طوری تربیت یافته بود که میتوانست رلی را که امروز در جامعه بر عهده زنان گذارده اند، بازی نماید .