نام کتاب: انتقام شوهر
من خواستم او را دلداری بدهم و از خشم و غضب او بکاهم ...ولی چنین بنظرم رسید که در برابر یخ یا در برابر کوهی از بغض و کینه قرار گرفته ام...! از سردی و دشمنی به تنگ آمدم ... نتیجه این شد که کلمات و عباراتی بین ما رد و بدل شد که ابدا شایسته نبود از زن و شوهری آن هم در ماه عسل شنیده شود.
این گفتگو اثر بدی در قلب من باقی گذاشت ولی در حقیقت این نزاع و گفتگو نبود، بلکه کشف پرتگاه عمیقی بود که در میان ما دهان می‌گشود. آنچه را که عشق و محبت می‌نامیدیم از بین رفت ... و خویشتن را روبروی علاقه و احساسات حقیقی که در بین ما برقرار بود، یافتیم ... اما بیشتر شباهت به دو فرد خود خواه داشتیم که یکدیگر را نمی‌شناختیم.
آنچه که آن شب بین ما گذشت روزنه ای از حقیقت و رابطه بین ما بود . و من پیش از آن متوجه این رابطه نبودم ، می‌توان گفت که آن رابطه ، رابطه کینه و سردی و دشمنی بود ، این رابطه از اول در پشت توده های مه عشق پنهان شده از انتظار ما پنهان
مانده بود !!
می‌خواستم خود را راضی کنم که ما اختلاف پیدا کرده و پس از آن سازش نموده دیگر سوء تفاهمی بین ما نیست!
اما تمام ماه عسل باین آسانی سپری نشد ... چند روز پس از منازعه اولی سوء تفاهم و دعوای دیگری میان ما ایجاد
سوء تفاهم دومی اثری عمیق تر از اولی در دل من گذاشت. پیش خود گفتم :
- پس سوء تفاهم اولی از روی اتفاق نبوده بلکه از روی

صفحه 51 از 136