آخر الامر من بدام افتادم و اسیر آن چیزیکه عشقش مینامند شدم .
من نه تنها خود را قانع کردم که همسری از هر حیث شایسته نصیبم شده است ، بلکه زنم را نیز قانع نمودم که شوهر او از هر لحاظ کامل است. مرد هرقدر کوچک و پست باشد ، عاقبت روزی بمرد پست تر و کوچکتر از خود بر میخورد و در آن هنگام احساس تکبر و بزرگی مینماید !!
این امر شامل من هم میشد ، زیرا مانند دوستان خود به طمع مال یا نفوذ ازدواج نکردم، چون ثروتمند بودم، من میخواستم در شمار آن جوانان که وارد زندگی زناشوئی میشوند، ولی در نهان زندگی عزوبت که آمیخته بهوش و عیش و نوش است ادامه میدهند ، نباشم ، زیرا تصمیم گرفته بودم برای زنم شوهری حقیقی و نجیب و باوفا باشم و آنقدر در تصمیم خود پافشاری میکردم که خویشتن را کم کم از فرشتگان آسمانی پنداشتم !
دوره نامزدی ما بمدت کوتاهی بود ... ولی من نمیتوانم
من نه تنها خود را قانع کردم که همسری از هر حیث شایسته نصیبم شده است ، بلکه زنم را نیز قانع نمودم که شوهر او از هر لحاظ کامل است. مرد هرقدر کوچک و پست باشد ، عاقبت روزی بمرد پست تر و کوچکتر از خود بر میخورد و در آن هنگام احساس تکبر و بزرگی مینماید !!
این امر شامل من هم میشد ، زیرا مانند دوستان خود به طمع مال یا نفوذ ازدواج نکردم، چون ثروتمند بودم، من میخواستم در شمار آن جوانان که وارد زندگی زناشوئی میشوند، ولی در نهان زندگی عزوبت که آمیخته بهوش و عیش و نوش است ادامه میدهند ، نباشم ، زیرا تصمیم گرفته بودم برای زنم شوهری حقیقی و نجیب و باوفا باشم و آنقدر در تصمیم خود پافشاری میکردم که خویشتن را کم کم از فرشتگان آسمانی پنداشتم !
دوره نامزدی ما بمدت کوتاهی بود ... ولی من نمیتوانم