نام کتاب: انتقام شوهر
آیا با عقیده من موافق نیستی؟ خواستم چیزی بگویم، ولی سخنم را قطع کرد و گفت:
- من درستی گفتارم را بر تو ثابت میکنم... تو گمان میکنی که تمام زنان یک شکل نیستند و همه آنها مقصودشان جز فریب دادن مردان و بوالهوسی نیست، اگر پندار تو درست بود، حتما زنان طبقه اشراف نجیب و با عصمت از لحاظ ظاهر با زنان جلف و هرجائی فرق داشتند. تو نگاهی به زنان هرزه و بدکار بیفکند آنها را بالاترین زنان جامعه مقایسه کن، آنوقت متوجه باش که چشمت چه می بیند!!
همان زینت آلات، همان لباس آستین کوتاه و سینه باز و بازوان عریان...همه زنان این دو دسته شانه ها و سینه و پشت و ساق پا و حتی رانهای خود را به یک شکل، ظاهر و آشکار میسازند، در آویختن جواهرات و پوشیدن لباسهای نازک و قشنگ افراط میکنند، میل و اشتیاق زیادی برقصیدن در آغوش مردان و خواندن آواز و عیش و نوش دارند...!
همچنانکه زنان زشتکار و جلف برای فریب دادن و بدام افکندن مردان باین وسائل و نیرنگها متوسل میشوند ، زنان طبقات عالی اجتماع هم متوسل میگردند. از اینرو چنانچه مشاهده می‌کنی فرقی بین این دو تیپ وجود ندارد و اصولا زنان سرو ته یک کرباسند!!
بدینگونه من گرفتار و اسیر زنی مو طلائی که دارای سینه ای سفید و برجسته و بازوانی بلوری بود و چشمانی شفاف و آبی به رنگ آسمان داشت گردیدم.
شکار من کار آسانی بود چه در محیطی که عشاق را می پروراند، بزرگ شده بودم و چون زندگیم بازندگی اشراف شهر که کارشان خوردن

صفحه 34 از 136