چنانچه گذشت ، من در پرتگاه زشتکاری سرنگون شدم و آنقدر پایین رفتم که به قعر آن رسیدم ، با وجود این دوستانم مرا مسخره کرده زاهد و پرهیز کار میخواندند. در حقیقت من نسبت برفقا و همکاران خود، یعنی افسران جوان ارتش، پاکدامن تر و منزه تر بودم، زیرا این جوانان مرتکب انواع هرزگی وشهوترانی میشدند و دست جوانان پاریس را که معروف بفساد اخلاق و سبکسری و جلفی بودند، از پشت می بستند.
من و این جوانان هر وقت با جامه های شیک و معطر و چهره های تراشیده وارد مجالس با شکوه میشدیم، حاضرین به استقبال ما می شتافتند و با اینکه قلوب ما از سنگینی هزاران جرم و خطا میخواست در هم شکسته و خرد شود ، بما میگفتند که نمونه بارز پاکدامنی و تقوی هستیم و ما را در ردیف مقدسین و پارسایان بشمار می آوردند.
اکنون میبایست در باره آنچه که انجام داده ام اندیشه نمود.. آیا نمیباید کرد؟
اگر جوانی در میان این افراد که من از گذشته و حال او با اطلاع هستم به خواهرم نزدیک شود باید بلادرنگ دست او را گرفته بگوشه ای ببرم و باو بگویم «ای دوست» من از زندگی تو با خبرم و میدانم، شبها را چگونه و با چه اشخاصی سپری مینمائی پس این
من و این جوانان هر وقت با جامه های شیک و معطر و چهره های تراشیده وارد مجالس با شکوه میشدیم، حاضرین به استقبال ما می شتافتند و با اینکه قلوب ما از سنگینی هزاران جرم و خطا میخواست در هم شکسته و خرد شود ، بما میگفتند که نمونه بارز پاکدامنی و تقوی هستیم و ما را در ردیف مقدسین و پارسایان بشمار می آوردند.
اکنون میبایست در باره آنچه که انجام داده ام اندیشه نمود.. آیا نمیباید کرد؟
اگر جوانی در میان این افراد که من از گذشته و حال او با اطلاع هستم به خواهرم نزدیک شود باید بلادرنگ دست او را گرفته بگوشه ای ببرم و باو بگویم «ای دوست» من از زندگی تو با خبرم و میدانم، شبها را چگونه و با چه اشخاصی سپری مینمائی پس این