ولی من فریب ظاهر اورا نخورده میدانستم که ریاکارانه پرده بروی اخلاق پلید خود میکشد !...
و اما میدانستم که زنم بخاطر غرور و تکبرش حاضر نیست خود را همدوش او نماید، از اینرو احساس اطمینان و آسودگی نمودم.
من سعی داشتم خویشتن داری کرده احساس غیرت و حسادت نکنم، زیرا من از غیرت و حسادت رنج فراوان کشیده بودم. وانگهی میخواستم بزنم اطمینان پیدا کرده خیالم از جانب او آسوده باشد، ولی با تمام کوششی که کردم نتوانستم با همسرم یا تروکانتش کی بطور طبیعی رفتار کنم.
همه وقت مراقب حرکات آنها بودم و به نگاههائی که بیکدیگر میکردند و آثاری که از چهره شان ظاهر میشد، توجه داشتم.
غذا در محیط سردی که عادت در چنین اوضاع و احوالی حکمفرماست صرف شد و سپس موسیقی شروع گردید.
آه پروردگارا ... من آنچه را که در آن شب نشینی گذشت همه را بخاطر دارم... همچنین تمام حرکات و رفتار تروکانتشکی را بیاد دارم که چگونه او جعبه ویلون را باز کرد.
روپوش ویلون را برداشت و با تارهای آن بازی نمود.
اکنون از نظرم میگذرد که همسرم با بی اعتنائی تمام چگونه نشست... و چگونه ویلون و پیانو نخستین نغمه های خود را بگوش حاضرین رساند !.. آن دو نگاههای سریعی رد و بدل نمودند. مدعوین در برابر نوازندگان نشستند و آنها بنواختن ادامه دادند.
تروکانتشکی ویلون میزد و آهنگ ویلون او با نغمه پیانو درهم میآمیخت.
و اما میدانستم که زنم بخاطر غرور و تکبرش حاضر نیست خود را همدوش او نماید، از اینرو احساس اطمینان و آسودگی نمودم.
من سعی داشتم خویشتن داری کرده احساس غیرت و حسادت نکنم، زیرا من از غیرت و حسادت رنج فراوان کشیده بودم. وانگهی میخواستم بزنم اطمینان پیدا کرده خیالم از جانب او آسوده باشد، ولی با تمام کوششی که کردم نتوانستم با همسرم یا تروکانتش کی بطور طبیعی رفتار کنم.
همه وقت مراقب حرکات آنها بودم و به نگاههائی که بیکدیگر میکردند و آثاری که از چهره شان ظاهر میشد، توجه داشتم.
غذا در محیط سردی که عادت در چنین اوضاع و احوالی حکمفرماست صرف شد و سپس موسیقی شروع گردید.
آه پروردگارا ... من آنچه را که در آن شب نشینی گذشت همه را بخاطر دارم... همچنین تمام حرکات و رفتار تروکانتشکی را بیاد دارم که چگونه او جعبه ویلون را باز کرد.
روپوش ویلون را برداشت و با تارهای آن بازی نمود.
اکنون از نظرم میگذرد که همسرم با بی اعتنائی تمام چگونه نشست... و چگونه ویلون و پیانو نخستین نغمه های خود را بگوش حاضرین رساند !.. آن دو نگاههای سریعی رد و بدل نمودند. مدعوین در برابر نوازندگان نشستند و آنها بنواختن ادامه دادند.
تروکانتشکی ویلون میزد و آهنگ ویلون او با نغمه پیانو درهم میآمیخت.