کرده بود که کمند گیسویش را هم چون دامن عروس به دنبال خود می کشید،دخترک از هاری مرده بود. در روستاهای کارائیب به خاطر معجزه های فراوانی که داشت از او به نیکی یاد می کردند. این تصور که گور یادشده می توانست گور آن دختر باشد، در آن روز برای من در حکم خبری بود و سرآغاز این کتاب.
*گابریل گارسیا مارکز* - *کارتاگه نا د ایندیاس* ۱۹۹۴
*گابریل گارسیا مارکز* - *کارتاگه نا د ایندیاس* ۱۹۹۴