جراحت را یافت. خراشی بر قوزک پای چپ، با شیاری از خون خشک شده و چند خراش سطحی دیگر بر پاشنه پا، که به زحمت قابل رؤیت بود.
نشانه های هاری در تاریخ شهر نه نادر بود و نه بی خطر. قبل از همه پرنده فروشی بود که توجه همگان را به خود جلب می کرد. او با میمونی دست آموز که از نظر ادب چیزی از سایر مردمان کم و کسر نداشت، روانه روستاها می شد. میمون در زمان محاصره دریایی انگلیس هار شد، صورت صاحبش را گاز گرفت و به سمت کوه های اطراف گریخت. فروشنده نگون بخت بازار بر اثر اشتباه مدهشی با چماق درهم کوبیده شد. سال ها بعد مادران در این رابطه، تصنیف های خیابانی خود را برای ترساندن کودکانشان زمزمه می کردند. هنوز دو هفته سپری نشده بود که میمون آواره در یک روز روشن از جنگل بازگشت. مردم در خوک دانی ها و مرغدانی ها دست به پیشگیری زدند و اشک ریزان درحالی که از سردادن آوازهای مذهبی به مناسبت نابودی اسکادران نظامی انگلیس، دهانشان به خون آغشته شده بود و احساس خفگی می کردند، جهت شرکت در مراسم، وارد کلیسای جامع شدند. ولی هولناک ترین غمنامه ها در تاریخ ثبت نشد بلکه در بین سیاه پوستان مدفون گشت، جایی که مردم قربانی هاری را پنهان کردند تا او را در محل سکونت برده های فراری با سحر و جادوی افریقایی مداوا کنند.
با وجود نمونه های هولناک، نه سفید پوستان نه سیاهان و نه سرخپوستان نگران شیوع و گسترش بیماری هاری و یا سایر بیماری ها و دوره نهفتگی آن ها نبودند، تا این که بر حسب تصادف اولین آثار جبران ناپذیر پدیدار شد. برناردا هم با همین روش پا پیش گذاشت، او تصور می کرد داستان های عجیب و غریب سیاهان سریع تر و وسیع تر از
نشانه های هاری در تاریخ شهر نه نادر بود و نه بی خطر. قبل از همه پرنده فروشی بود که توجه همگان را به خود جلب می کرد. او با میمونی دست آموز که از نظر ادب چیزی از سایر مردمان کم و کسر نداشت، روانه روستاها می شد. میمون در زمان محاصره دریایی انگلیس هار شد، صورت صاحبش را گاز گرفت و به سمت کوه های اطراف گریخت. فروشنده نگون بخت بازار بر اثر اشتباه مدهشی با چماق درهم کوبیده شد. سال ها بعد مادران در این رابطه، تصنیف های خیابانی خود را برای ترساندن کودکانشان زمزمه می کردند. هنوز دو هفته سپری نشده بود که میمون آواره در یک روز روشن از جنگل بازگشت. مردم در خوک دانی ها و مرغدانی ها دست به پیشگیری زدند و اشک ریزان درحالی که از سردادن آوازهای مذهبی به مناسبت نابودی اسکادران نظامی انگلیس، دهانشان به خون آغشته شده بود و احساس خفگی می کردند، جهت شرکت در مراسم، وارد کلیسای جامع شدند. ولی هولناک ترین غمنامه ها در تاریخ ثبت نشد بلکه در بین سیاه پوستان مدفون گشت، جایی که مردم قربانی هاری را پنهان کردند تا او را در محل سکونت برده های فراری با سحر و جادوی افریقایی مداوا کنند.
با وجود نمونه های هولناک، نه سفید پوستان نه سیاهان و نه سرخپوستان نگران شیوع و گسترش بیماری هاری و یا سایر بیماری ها و دوره نهفتگی آن ها نبودند، تا این که بر حسب تصادف اولین آثار جبران ناپذیر پدیدار شد. برناردا هم با همین روش پا پیش گذاشت، او تصور می کرد داستان های عجیب و غریب سیاهان سریع تر و وسیع تر از