نام کتاب: آوای وحش
فصل اول

شروع ماجرا

"بوگ" روزنامه نمی خواند وگرنه بخوبی در می یافت که رنج او، رنج همه سگهای از نوع اوست. که پشم های بلند و نرم و گرم و بدنی نیرومند دارند و در راه "بوگت" و "سان دیه گو" زندگی می کنند، رنج او از زمانی آغاز شده بود که مردمان حریص با چشم و دل بسته ، کورمال کورمال در جستجوی طلا بودند. با شرکتهای کشتیرانی و حمل و نقل که در تلاش بهره گیری از این جستجوها بودند و درنهایت هزار ، هزار آدمی که بسوی اراضی شمال روی آورده بودند همه این مردم به سگ ، آنهم سگهای نیرومند و پر پشم که بتواند میان یخهای قطب زنده بماند و بیشتر از یک آدم قوی کار کند نیاز داشتند.
"بوگ" در یک خانه بزرگ آفتابگیر در سانتا کلارا که قصر" قاضی میلر" خوانده میشد زندگی میکرد ، این خانه دور از جاده اصلی و در جایی پوشیده، در میان درختان بود و تنها یک راه شنی که از میان درختهای سرو میگذشت، به این خانه راه داشت.
در اطراف خانه یک ایوان وسیع و در پشت آن چشم اندازی وسیع تر گسترده بود با کله های بزرگی که دیوارهای آنرا تاک دیواری پوشانیده بود، مراتع سرسبز باغهای میوه، یک تلمبه خانه که آب از چاه می کشید و یک حوضچه سیمانی ، چشم انداز پنت خانه را تشکیل میدادند.
"بوگ" در این خانه متولد شده و چهار سال از عمر خود را بسر آورده بود،

صفحه 1 از 73